ریاضت و کسب قدرت
ریاضت
روح آدمي، در کسب قدرت و توانمندي، استعداد عجيبي دارد. انسان ميتواند از راه تقويت روح و نيرومند ساختن روان، کارهاي خارق العادهاي انجام دهد. مثلا فکر مردم را بخواند؛ هر که را بخواهد احضار کند و نزد خويش بکشاند؛ در قلبها تصرف نمايد؛ مطلبي را در ذهن کسي بيندازد؛ جانوري را خشک کند؛ بندهاي عقرب را از هم جدا کند و اعمال بهتآور و حيرت انگيزي را انجام دهد.
رمز تمام اين کارها و راز بزرگ قدرت روح، يک کلمه است و آن «رياضت» و حصر نفس ميباشد.
شرح اين راز که کليد اصلي نيروي باطن و تصرف در امور است و خيلي از اسرار را ميگشايد، ضمن چند نکته بيان ميگردد:
1. روح انسان ذاتا قوي است، اما بر اثر قيد و بندهاي بدن و حجاب تن، ضعيف گشته و از کاربرد نفوذ و توان تصرفش در کائنات، کاسته شده است.
يکي از بندهاي آن، چشم است. ديگري گوش است. سومين زنجير گران روح، شهوت جنسي است. قيد ديگر، شکمبارگي است، همچنين پاي بندهاي ديگر از قبيل خشم و جاه طلبي و حسد و انتقامجويي و ساير احساسات دروني و حواس ظاهري، هر يک مانعي بر سر راه توانايي روح بوده نيروي آن را ميکاهد.
2. راه نيرومندي باطن و قوي ساختن روان اين است که آدمي، قيد و بندها را از دست و پاي جانش باز کند؛ مرغ روح را از گرفتاريهاي تن، آزاد سازد و زنجيرهاي گران شهوات نفساني و اميال جسماني را بشکند؛ تا نيروي روح از پراکندگي در حواس بدني و احساسات دروني، رها شود. و در يک مرکز خاص، کانون بگيرد. در نتيجه، منشا آثار گردد و قدرت نمائيهاي خارق العاده از او بروز کند.
در يک مثال ساده، ميتوان اين حقيقت مهم را بدينگونه توضيح داد: اگر لامپي درون جعبهاي روشن گردد و اين جعبه، سوراخهاي متعددي داشته باشد، بديهي است که نور لامپ به تمام روزنهها پخش شده و از هر سوراخي، مقدار اندکي تابش مينمايد و تا مرز کمي را روشن ميسازد. اما اگر همهي روزنه ها مسدود شوند و نور لامپ، فقط از يک نقطه عبور کند، در واقع، تمام قدرت لامپ، در يک جا تمرکز يافته و نور در يک نقطهي خاص، کانون گرفته است. يعني روشنايي از همه جا جمع شده و از تمام اطراف، به يک مرکز، هدايت پذيرفته، در نتيجه، قوي شده، تابش بيشتري پيدا کرده و محدودهي زيادتري را روشن ميسازد.
حواس ظاهري مثل بينايي، شنوايي، بويايي، چشايي و شهوات نفساني مانند ميل جنسي، رياست خواهي، انتقامجويي، راحت طلبي، روزنههاي متعددي هستند که قدرت روح را تضعيف نموده شعاع آن را به نقاط مختلف و گوناگوني پراکنده ميسازند.
براي قوي نمودن روح، بايد اين روزنهها را بست و به انوار آن، کانون داد، تا بسان ذره بين - که شعاع خورشيد را از اطراف، جمع ميکند و در يک نقطه، متمرکز ميسازد و در نتيجه، چنان تاثير ميگذارد که حرارت ايجاد ميکند و ميسوزاند - نيروي روح نيز از تمام جوانب، جمع شود و در يک نقطه، تمرکز يابد و از يک کانون، عبور کند تا منشا اثر گردد و در انسان و جهان، تصرف نمايد و کارهاي خارق العاده انجام دهد.
3. مسدود ساختن روزنههاي حواس ظاهري و احساسات دروني براي تمرکز قوا و کانون دادن نيروي روح به يک نقطه از طريق رياضت نفس، تحقق ميپذيرد.
يعني براي آنکه روح از راه نگاه و روزنهي چشم يا گوش به اين سو و آن سو کشيده نشود، و از راه زبان يا غرائز شهواني، اين طرف و آن طرف سوق نيابد و خلاصه قوايش پراکنده و کم اثر نگردد، بايد به وسيلهي رياضت و تمرينهاي حساب شده، نفس را محصور کرد؛ فکر را حبس نمود و با محاصرهي باطن، تمام قواي روان را به يک نقطه کشاند. وقتي تمام نيروي روح در يک جهت قرار گرفت، مثل ذره بين که ميسوزاند و آتش ميزند، اثر ميگذارد و تسخير و تصرف مينمايد.
مثلا بعضي از کساني که ميخواهند قدرت روحشان را متمرکز سازند و تنها از کانون چشم عبور دهند تا بتوانند به وسيلهي چشم در
ديگران تاثير بگذارند و فردي را تحت نفوذ ارادهي خويش درآورند يا شخصي را به خواب ببرند و تسخير نمايند، براي نيل به اين منظور، ابتدا کاغذي را روي ديوار، مقابل چشم خود نصب ميکنند سپس يک دايرهي کوچک روي کاغذ ترسيم نموده و آن را سياه ميکنند. بعد در فاصلهي معيني از ديوار قرار ميگيرند و به آن دائرهي سياه رنگ، چشم ميدوزند. آنقدر نگاه ميکنند و بدون پلک زدن، هدف را مينگرند تا ديدگان خسته شود و بي اختيار، پلکها فرود آيند يا از چشم، آب بيايد و احساس سوزش نمايند. در اين هنگام، کار را رها ميکنند.
فردا مجددا همين برنامه را انجام ميدهند، البته روز دوم، زمان بيشتري قدرت نگاه کردن بدست ميآورند و نفس، محصورتر از روز قبل ميگردد و توجه و تمرکز فکر به يک نقطه، شديدتر ميشود.
روزهاي بعد به همين منوال تمرين ميکنند و هر نوبت از دفعهي پيش، با قدرتي افزونتر و زماني طولانيتر، هدف را بدون پلک زدن مينگرند، تا آنکه آرام آرام قدرت روح، بر اثر حبس نفس و حصر فکر، کانون ميگيرد. آنقدر اين روش را ادامه ميدهند که اگر روز نخست، پنج دقيقه توان نگاه کردن داشتهاند، کار به جايي ميرسد که پس از چند روز رياضت، دو ساعت بدون وقفه و پلک نهادن، به آن نقطه چشم ميدوزند و آنقدر در اين جهت رياضت ميکشند تا سرانجام دائرهي سياه، سفيد مينمايد.
وقتي به اين مرحله رسيدند، چشم داراي تاثير گرديده و قدرت روح، از همهي جوانب به مرکز چشم هدايت شده و کانون گرفته است.
در نتيجه با نيروي چشم و نفوذ نگاه ميتوانند در ديگران تاثير بگذارند و فردي را اسير ارادهي خويش سازند و مثلا به خواب ببرند. هيپنوتيزم و تصرف و تسخيرهاي فراتر از آن، همه از اين طريق پديد ميآيند.
بنابراين قدرتي که در چشم پيدا شده، در حقيقت، قدرت روح است که بر اثر محاصرهي نفس تحقق يافته و از اين منفذ، بروز کرده است.
